در این پست قصد داریم نگاهی اجمالی به آلبوم جدید Ikarie با نام Arde داشته باشیم. همانطور که در بررسی آلبوم نخست این بند اسپانیایی عنوان کردیم به نظر می رسید که آنها قصد ارائه یک سه گانه داشته باشند. در پرده دوم از این سه گانه با ایده های متفاوت تری از آلبوم پیشین روبرو هستیم. در آلبوم نخست آنچه هویداست دردها و رنج هایی است که فرد در زندگی شخصی خود و یا در اجتماع آن را تجربه می کند. دردهایی که روح و روان مردمان را در تیرگی فرو برده و اراده را از آنها می گیرد. گاهی در برابر این دردها خود را بازیافته و گاهی خود را می بازد. اما در آلبوم دوم شاهد موضوع دیگری هستیم. رنج هایی که طی سالیان تخلیه نشده، نادیده انگاشته شده و التیام نیافته و به مانند فنری هر روز جمع و جمع تر شده و به ناگاه می جهد و همه چیز را در اطراف خود دگرگون می کند. به دید نگارنده نام آن را باید خشم مقدس گذاشت. مقدس از این بابت که در تاریکی مطلق به دنبال کورسوی نور و امید بوده و در نهایت به پیرامون خویش تولد و روحی دوباره می بخشد. آنچه که در مورد Ikarie جالب می نماید توجه آنان به موضوع زنان و طرد و سرکوب شدن آنها از جامعه صرفاً در همین آلبوم است. برای شناخت هرملتی ابتدا باید به دیدگاه آنها نسبت به زنان نگریست که در گذشته و حال چگونه بوده است. از کاور آلبوم تا اشعار بند می توان ردپای ظلم و ستمی که بر زنان روا داشته شده را یافت. هنوز در قرن بیست و یکم شاهد چنین پسرفت هایی در اخلاق بشر هستیم. آنچه در طول تاریخ شاهد آن بوده ایم، به غیر از دوره هایی، سرکوب زنان توسط ادیان سامی و ایدئولوژی هایی بوده که آنان را چون موجودی پست پنداشته و راهی به آنان در جامعه نداده است.
مسأله زنان در ایران سالیان سال است که بحثی همیشه داغ بوده اما بهتر است ابتدا بدین موضوع پرداخت که زن در ایران باستان چه نقشی داشته و چه بر سر این گوهر زندگی بخش آمده است. در ایران که مهد تمدن بشریت بوده است پس از تازش تازیان در ۱۴۰۰ سال پیش به این مرز و بوم و از بین بردن آن فرهنگ و تمدن سترگ، تیرگی و سیاهی بر آن گسترده شد. زنانی که روزی سپهبد و دادور و شاه می شدند و از آنان با عنوان «نور خانه» یاد می شده است پس از تازش آن دیوان ژولیده موی به عنوان وسیله ای جهت رفع نیاز جنسی، پخت و پز و صرفاً بچه آوری تبدیل شدند. با آمدن خاندان پهلوی در سال ۱۹۲۵ همه چیز به یکباره پس از سده ها تغییر کرد و ایران و مردمانش جان تازه ای گرفتند. زن از پستوی خانه در آمد، حجاب بر کشید و طعم آزادی را چشید تا اینکه دوباره در سال ۱۹۷۹ همان جامعه آزاد خود را سوزاند، به خود پشت کرد و شر را بر جامعه اش حکفرما نمود. حکومت آخوندهای مسلمان که عقل زن را طبق متن کتابشان نصف عقل مردان می دانند در این ۴۴ سال به روح مردمان ایرانی و در نوک پیکان آن زنان تجاوز کرد. از روز نخستی که این حکومت حجاب بر سر زنان کشید مبارزه ای خستگی ناپذیر را از طرف آنها شاهد بودیم. و امروز میبینیم انقلاب ملی ایران توسط زنان و با کمک مردان، دست به دست هم، در حال زدودن و بیرون راندن تاریکی و سیاهیست؛ آری، این نبردی است بین خیر و شر. از نکات جالب این آلبوم می توان «ابتذال شر» را بیان نمود که توسط هانا آرنت در کتاب «آیشمن و اورشلیم» بیان شد. طبق این نظریه در طول تاریخ حکومت های شر نه توسط مجنونان بلکه توسط مردم مسخ شده و دیوزده که ایدئولوژی دولت هایشان را پذیرفته و به روند آن کمک نموده به اجرا در آمده است. آنچه امروز شاهد آن هستیم «عادی سازی» رفتار شرورانه دولت هایی چون جمهوری اسلامی و طبیعی جلوه دادن رفتار این جانیان بوده است.
با این پیشگفتار و گذشته از بن مایه های تاریخی و اجتماعی ایران، به سراغ بررسی این آلبوم میرویم. آنچه در این آلبوم بیان می شود بسیار گسترده از این مسائل است اما تم اصلی بر پایه مسائلی است که اکثریت زنان جهان حتا در کشورهای مدرن و پیشرفته نیز با آن دست و پنجه نرم میکنند. این آلبوم به زیبایی به آنها پرداخته و شنونده را به فکر فرو می برد. آغاز دلهره آور آلبوم، نعره های مستأصل و احساسات نوستالژیک سرکوب شده در ترک Santa Sangre، ترک La Sed که سوگواری است برای آنان که جان نیک خود را در راه آزادی و صلح خرج کردند، تصویر دلهره آور تجاوز گروهی و قتل دانش آموز ژاپنی Junko Furuta در ترک 40 Días، زندگی دردناک شاعر و نویسنده زن ویتنامی Lê Thį Diêm Thûy و سبک اتمسفریک و سینماتیک ترک Surcos (Ciutat Morta) که آنچه به ذهن متبادر میکند جنگ و خون و ویرانی و آوارگیست، تاب خوردن روزنامه نگار برابری خواه ژاپنی Kanno Sugako بر روی طناب دار که نام ترک براساس داستان او انتخاب شده است، ابراز تأسف از سکوت و خاموشی در برابر ستم و ظلم در ترک Tomie، انفجار و سوزاندن و دگرگون کردن همه چیز در ترک Arde، نابودی خویشتن بخاطر عادی سازی ابتذال شر و قربانی شدن در ترک Titane II، یادبود قربانیانی که با مشعل آگاهی به مبارزه در این راه پرداخته و جان خود را از دست داده که از خون خود گلی به دل سنگ نشاندند در ترک Flores En El Asfalto، همه و همه چون رمانی دردناک با سازها و نواهای خشمناک و سوزناک که از برابر چشمان شنونده می گذرند ما را بیشتر مصمم می کند رفتار و اندیشه خودمان را بازنگری کرده و چون ارواحی خاموش از کنار ناعدالتی ها نگذریم. در یک کلام، موسیقیIkarie ، که نامشان همریشه با اسطوره ایکاروسِ مشتاق به نور اما مغموم است، تلفیقی از ادبیات و موسیقی بوده که از یکدیگر ناگسستنی هستند. بند Ikarie آینده ای درخشان در سبک Doom Metal خواهند داشت زیرا با پیرامون خود قطع ارتباط نکرده، منزوی نشده و به دنبال راهیست تا آگاهی را به شکلی بازنماید و همین دیدگاه آنها را در تاریخ موسیقی متال ابدی خواهد کرد. آری این ودیعه و یادگاری از آنها خواهد بود.
-اجرای لایو قطعه Está En Tu Cabeza از آلبوم Cuerpos en Sombra